به سلامتی یک متجاوز

یادم نیست چند سال داشتم، ولی به مادرم روزی گفتم که فکر می کنم این فامیلمان به پسر آن فامیلمان نظر دارد. سعی کردم به او بفهمانم که این فامیلمان با ابراز نظرش به پسر آن فامیلمان دارد او را آزار می دهد. چند سال بعد این فامیلمان با آن فامیلمان قطع رابطه کرد و به هیچکس هم نگفتند چرا. مادرم سالها بعد به پدر پسری که من نگرانش بودم حرف کودکانه من را گفته بود که او هم پاسخ داده بود :"نازلی خانم ماشاا لله خیلی باهوشند!"
البته هوش ذکاوت نیست وقتی دختر بچه ای 8-9 ساله نگاه شهوانی مردی پنجاه ساله را به پسری 12-13سله تشخیص می دهد. باورش برای بزرگسالان اطراف من سخت است که مردی که خود را شدیدا مومن و مسلمان نشان می دهد و مدام در این هیات آن هیات عضو است جای مهر بر پیشانی دارد، این کاره باشد. برای من کودک اما تشخیص اش بسیار آسان بود.

همه ما احتمالا داستان های از این فامیلمان و آن دوستمان شنیده ایم. فلان دوست هم فلان عمویش با پسر برادرش.... فلان آشنا هم پسرش با دختربچه همکارش... فلان خدمتکار کودک به هم با پسران و پدران فلان خانواده .... در آمریکایی شمالی بیست و پنج درصد قربانیان کودک آزار جنسی دخترند و شش درصد پسر. البته به دلایل واضح این امار بیانگر دقیقی از فجیع بودن این مساله در آمریکایی شمالی نیست، همانطور که در ایران آمار دقیقی از میزان تجاوز جسنی به کودکان در دسترس نیست. اما تجربه شخصی من نشان داده است که درست مانند باقی تابو های جنسی تصور عمومی این است که ما ایرانیان ذاتا بهتر از باقی انسان های دنیا هستیم و تجاوز جنسی احتمالا در مملکت و فرهنگ ما وجود ندارد.
خانم شهین علیایی زند درمصاحبه با سایت بی بی سی می گوید:
شاید بتوان بی مهری ها و تهاجم های بدنی را فراموش کرد، اما آزار جسنی را کمتر کسی است که بتواند فراموش کند

شاید ما که در آمریکای شمالی این جمله را بارها روی پوستر های خشونت علیه کودکان دیده ام برایمان عادی شده باشد، ولی این جمله واقعیتی تمامی ناپذیر از زندگی هر کسی است که در کودکی مورد آزار جنسی قرار گرفته است واقعیتی که هر روز با آن زندگی می کند.

خوش اقبالی من این بود که دوستی که از دغدغه های مربوطه من خبر داشت، دیدن فیلم" جشن" را به من پیشنهاد کرد. فیلم محصولی از دانمارک است و ازلحاظ فیلم سازی شاهکار محسوب می شود. برای من اما اهمیت فیلم در برخوردش با مساله کودک آزاری و پیامد های آن است. خانواده بورژوا /اشرافی برای جشن تولد پدر شصت ساله شان باهم جمع می شوند. همه چیز خوش و خرم است و بوسه ها و آغوش ها و ....هنگام شام پسر خانواده کرستین بلند می شود، لیوان شرابش را به نشان توست دادن بلند می کند و برای همه حضار داستان پدرش را که او و خواهرش را مورد تجاوز جنسی قرار می داده تعریف می کند. خواهر کرستین که چند ماه پیش خود کشی کرده است نمی تواند شاهد خوبی برای ادعای کریستن باشد. در پایان تست: کرسیتین لیوانش را بلند می کند و می گوید "به سلامتی پدرم، یک متجاوز و یک قاتل."
دیدن این فیلم را به همه شما، مخصوصا آنها که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند پیشنهاد می کنم. مصاحبه بی بی سی با دکتر علیایی زند را حتما بخوانید. خوشحالم که همچین محققینی در ایران مشغول به کارند و هیجده سال هم هست دارند کار و فعالیت می کنند.....