داش نیکان، مرد لوتی!
می بینم که افتاده ای به خاطره نویسی. در راستای این که شما برای پیشرفت در راه مقدس خبر نگاری در ایران کتک کاری می کنید و ضعیفه های مطبوعات ایران هم ظاهرا اکثرا یا که بعضعا "می دهند"، خواستم پیشنهاد بدهم که حالا که شما اینقدر مردید بیایید آقایی کنید و سایه سر این ضعیفه های باشید و با کتک کاری و قمه کشی هم که شده، ناموس مطبوعات را نجات دهید.
قلبت تند می زند، خودم هم نگرانت هستم ولی آماده شو که می خواهم حالت را بگیرم. اینکه افتاده ای به جان آقایان و خانم های صاحب قدرت در ایران و داری پته آنها را روی آب می ریزی، بسیار نکو است، من تاریخ نگار کاملا حمایتت می کنم. اما اینکه چگونه این پته را روی آب می ریزی است که مشکل ساز است.
اینکه تو از تبعیض های جنسی در محل کار شاکی هستی هم به جا. خودت هم می گویی که این روابط جنسی مابین همکاران (همجنس گرایانه یا که دگر جنس گرایانه) حتی اگر مشروعیت شرعی (اسلامی) داشته، باعث تخریب محیط حرفه ای روزنامه نگاری شده است. این هم قبول، مشکل من اما جایی است که جایی است که عاملیت را از زنان می گیری. زنان می شوند مفعول ، دستخوش تصمیم های مردانه
خودت می نویسی:
"...آیا جذب نیرو در سرویس‌های روزنامه زن از سوی بعضی دبیران سرویس مرد، بر اساس سابقه
یا کیفیت آثار روزنامه‌نگاران زن بوده؟"
حالا گیرم که فلان مرد. فلان زن روزنامه نگار را به خاطر بر و روی زیبا استخدام کرد...منظورت همین است دیگر؟ یعنی این زنان خوش بر و روی استعدادی نداشته و تنها دستخوش هوا و هوس مردانه بوده که با جایی رسیده اند؟ اینجاست که نوشتارت تبدیل می شود به کلی گویی ای که به کلیشه های مرد سالارانه دامن می زند. اسم هم که نمی آوری که روشن کنی خلق خدا را.
دچار تناقض هم می شوی. آخر ما نمی فهمیم این خانم های مطبوعات که با استفاده از "حربه های" جنسی به جایی رسیده اند مظلومند یا ظالم. یک جا
می گویی که" ... چرا خیلی‌ها نمی خواهند بپذیرند که بعضی از دخترها در مطبوعات ایران برای پیشرفت‌شان از جنسیت خود بدترین استفاده‌ها را دارند می‌کنند. آیا برای گرفتن حق از فضای مردسالارانه، باید تا به این حد زیر بار خیلی مسائل رفت؟..." بعد هم خودت آقایی می کنی گناه را از گردن زنان باز میکنی و بر گردن مردان سو استفاده گر بی ناموس می اندازی. می گویی:
"شاید بهترین دفاع از زن‌های مطبوعات نشان دادن سو استفاده‌هایی است که صورت می‌گیرد!...هیچ ماجرایی یک‌طرفه نیست، برای بوجود آمدن یک ظلم، هم ظالم لازم است و هم مظلوم، و فضای بعضا ظالمانه موجود نمی‌گذارد بعضی از این مظلومیت‌ها بر ملا شود، چرا که می‌دانیم با آبروی زنان چه می‌کنند".
خدا را شکر که خداوند شما را رساند که به داد این مظلومین، این زنان بدبخت، این بی آبرویان، که از بد روزگار تن به کار کثفی همچون زن بودن داده اند برسی. مرد حسابی،...آخر مگر تو با آن دو چشم پاکت شاهد تمام این ماجرا ها بوده ای که راه افتاده ای کلی گویی می کنی؟ این نوع ادبیات افشاگرانه تو زنان مطبوعات را چه سود؟ مرد مومن اینکه بگویی زن ها کار می گرفتند، چون که "می دادند"، اصلا یعنی چه؟ راستی منظورت همین است دیگر؟ رودربایستی کرده ای اسمش را گذاشته ای استفاده جنسی. با لاتر از سیاهی که رنگی نیست.
خیلی ممنون که در این بازی افشاگرانه نوبت ناموس که رسید نام مردان را فراموش کردی و تا توانستی زنان مطبوعات را به خاک خون کشیدی. اگر بخواهم به روش علیرضا حقیقی هم بررسی ات کنیم باید دنبال شاخص قدرت (پاور) بگردیم. راستی نیکان چرا مردان را نام نمی بری؟ نکند کمبود هسته داری؟ نکند مردان از زنان در مطبوعات ایران قدرتمند تر باشند؟ نکند جامعه مرد سالارانه باعث شده باشد زنان نتوانند در ساختار های قدرت قرار بگیرند. نکند....
از تو تشکر می کنیم که معنی زن خوب و بد را هم به ما فهماندی. این "حربه های" از جنس زنانه چیست؟ آن زنانی که از جسنیت خود استفاده نمی کنند خوبند؟ راستی چه گونه می توان زن بود و جنسیت زنانه نداشت؟ اصلا زنانه بودن یعنی چه؟ نام می بری از نکو زنان مطبوعات امثال" ژیلا بنی یعقوب، زهرا ابراهیمی، عذرا فراهانی، بدر‌السادات مفیدی، بنفشه سام‌گیس، شهلا شرکت، فرزانه روستایی و ... !" چطور است خالی کنیم سه نقطه را که برای بقییه گذاشته ای. از کاملیا انتخابی فرد نام می بری و بنده خدایی دیگر را هم به صلابه می کشی و هزار کد و مورس می دهی که هم خودش، هم هفت جد و آبادش بدانند که که را می گویی. اینها از حربه جنسی استفاده کرده اند، نه؟ پس ظالم که بود مظلوم که؟ راستی این ها که همجنس گرا نبودند...مردان قدرت که ها بودند که گول این حربه ها را می خوردند؟ تبعیض جنسی می کنی در افشاگری ات؟ چه مردانه، خدا سایه شما را از سر ما کم نکناد! هسته نداری....اشکال ندارد خودت بار ها اعتراف کرده ای.
برای حسن ختام به خودت گفتم اینجا هم می نویسم. پاراگرافی نوشته بودی از خاطره پدر شدنت- همان پاراگراف را من اینجا دوباره نویسی می کنیم. فقط این بار گوینده داستان را خانم شهلا شرکت تصور کن:
"اوائل ماه مرداد(مادر) شدم، و وقتی شیرینی بردم دفتر روزنامه، کلی سر به سرم گذاشتند. یکی از(آقایان) که اندکی می‌خواست خودشیرینی هم بکند، پرسید:فرزند اولتونه؟ گفتم: رسما بله! بعد از مدتی دیدم دارد می‌آید و اصلا جعبه شیرینی را خالی می‌کند! بی هوا گفتم (آقا) ویار داری؟ و بعد متوجه شدم اصلا ازدواج هم نکرده! خداوند از سر گناهان ما بگذرد!!!"
تمام اسم خاص های زنانه به مردانه تغییر یافته و برعکس. پدر، مادر شده و خانم، آقا. راستی نیکان همین سخنان گهر بار تو از زبان شهلا شرکت چقدر "بی چشم و رو" به نظر می آید. گویی که دارد کمی شیطانی هم می کند این خانم شرکت. سر بر سر مرد هم کارش هم می گذارد، "بی حیا"! نیکان جان، معنی مرد سالاری و تبعیض جنسی را می فهمی. خانم شرکت اگر می خواست مثل تو رفتار کند، الان جایش را خودت نزدیک کاملییا می گذاشتی
*************
من عصبانی بودم خیلی نقد درست و حسابی ننوشتم. سیما شاخساری یک نقد "حتی بهتر" بعد از من نوشته که خواندنی است. در ضمن مرجان هم از دست ابرهیم نبوی شاکی است.