بنده ديشب نقد شدم، توسط دو نفر آدمی که شديدا قبولشان دارم. البته باز هم بايد فکر کنم ولی يکمی وا مونده ام. مريم نبوی نژاد دامت برکات می گفت که ببم جان تو داری راجع به يک سری تابو ها مي نويسی و اين تابو شکستن ها کار هر مرد حلاجی نيست، می گفت به نظرش نوع زبان من و طنز موجود در نوشته هایم ممکن هست که مفهوم اين را بدهد که بنده کار خودم را خيلی جدی نمی گيرم. اينکه به عنوان مثال مساله سکسواليته را با طنز مطرح می کنم، می تواند کار من را به ابتذال بکشاند. يکی هم نبودن صدای زنانه در نوشته هایم بود و اینکه زنانه گی خودم رو با همان واژگان مردانه به تمسخر می گيرم. که البته سر اين باهم کمی کل کل کرديم. اينکه مثلا آنچه که من می نويسم زمخت است و خاصيت نريده (از لغتنامه پيدا کردم به معنی نر بودن) و صدای نرين آن بيشتر است. حالا البته قرار است مريم برايم مثال بياورد تا که بفهمم منظورش دقيقا چيست. مساله طنز و نرين بودن صدايم را بعدا به آن می پردازم که آن بسی مهمتر است-ولی از ديشب که در خواب داشتم فکر می کردم به اين نتايج رسيدم.
اول از همه بنده مشکل زبانی دارم. به اين معنی که خيلی از مفهوم ها را که به زبان انگليسی در فکرم شکل می گيرند را نمی توانم بطور کامل و با استفاده از لغات موجود در زبان فارسی توضيح بدهم. در زبان فارسی تبحر ندارم و اين به اين معنی نيست که فقط از دانش فارسی محدود خودم استفاده مي کنم. بنده برای هر کدام از اين پست ها کلی لغتنامه دهخدا و لغتنامه های فارسی به انگليسی و برعکس را استفاده مي کنم. اما بعد از استفاده از اين منابع هم باز نمی توانم منظور دلخواه خود را بيان کنم.
اين مسأله وقتی در مورد جنسيت و سکسواليتی هست بيشتر مشکل ساز می شود و من بيشتر بايد سراغ انگليسی به عنوان زبان کمکی بروم. اين را قبلا هم گفته ام ولی معادل دقيقی برای لغت سکس در فارسی وجود ندارد. آميزش جنسی، رابطه جنسی، و ... هيچکدام معنی لغوی سکس را ندارند. نتيجه اينکه در بسياری از متون فارسی لغت "سکس" با حروف الفبای فارسی/عربی به عنوان لغت کمکی استفاده می شود. يکی هم تابو بودم مساله جنسيت در خود زبان فارسی امروزه است. آنچه در فارسی محاوره اي برای بيان و توضيح مسأل سکسی/جنسی استفاده می شود اغلب در حوزه اخلاقی مبتذل شمرده می شود. و آن واژگانی که در حوزه نوشتاری برای بيان سکسی/جنسی استفاده می شود هم غالباً نا مأنوس است. کتاب های فقهی بهترين منابع برای استفاد از واژگان سکسی/جنسی ی اخلاقی ی غير مبتذل، ولی عمدتا عربی و غير مصطلح هستند. يکی دو کتاب آموزش مسأل جنسی/سکسی هم که در حوزه علمی/فيزيوليژيکی به زبان فارسی خواندم يا از واژگان فيزيوليژيکی غربی نوشته شده با الفبای فارسی استفاده کرده بودند، و يا که همان واژگان فقهی را. من در این رابطه تحقیقات نکرده ام، ولی استفاده هنجار از زبان فارسی يکی از مشکلاتم است: مشکل ابتذال آنچنان که در حوزه اخلاقی تعريف می شود. و اين هم به نظرم مشکل درونی زبان فارسی محاوره اي است . آنچه در محاوره، نه در ادبيات فقهی ، پزشکی، علمی...برای بيان مسأل جنسی استفاده می شود در حوزه اخلاقی مبتذل است. اينکه من با اين تعريف ابتذال موافقم يا خير خودش بحث طولانی است.
البته تعريف من از ابتذال در حوزه اخلاقی
تعريفی نيست که عليرضا دوستدار مبادرت به جمع آوری آن در صفحه ابتذال در وبلاگ فارسی کرده است. ابتذالی که من از آن سخن می گويم ابتذال جنسی در زبان هست که در انگليسی هم برای خودش ماجرا دارد. و البته با کمال پر رويی دلم ميخواهد اعتراف کنم که اين نوع ابتذال من هدف مند است. "سکسوال ولگاريتی" يا همان ابتذال جنسی در زبان انگليسی هم منهای بخش زيباشناسانه اش يک بخش گردن کلف اخلاقی دارد. کلمه "فاک" به معنی گاييدن هنوز بار اخلاقی منفی دارد و در بسياری از فيلم های تلوزيونی سانسور می شود. استاد تاريخ سکسواليته بنده سر کلاس شايد ده ها بار لغت "فاک" را استفاده مي کرد. ابوريحان (استادم که وب سايت ندارد) معتقد بود که تاريخ سکسواليتی را بدون استفاده از لغت "فاک" نمی توان درس داد. او معتقد بود بحث "سکسوال ولگاريتی" در زبان بحث عبثی است که نهايتا به گناه بودن هر نوع آميزش جنسی در سنت يهودی-مسيحی ربط دارد. اين گناه بودن سکس (حتی از نوع مجاز آن در دين های مسيحی/يهودی مابین زن و شوهر) است که سکسواليتی در زبان را تابو می کند. ابوريحان که اصولا عشق-فوکو بود معتقد بود وارد کردن مساله اخلاق در زبان سکسواليتی کاری است بيهوده که تاريخ سکسواليتی نشان می دهد آنچه دور از اخلاق بوده امروزه اخلاقی است. اگر اخلاق آن هم نه از نوع هيومنستی آن بلکه از نوع موراليستی-مذهبی وارد بحث سکواليتی شود و ملاک و محک باشد بايد در اين گفتمان را به کلی تخته کرد. من هم مانند ابوريحان استادم فکر مي کنم بکار گرفتن واژگان عاميانه/محاوره اي سکسی/جنسی در زبان نوشتاری به شکستن تابو های جنسی در زبان کمک می کند. که البته در زبان فارسی اين چالشی است بس دشوار. زيراکه در جدال بين ابتذال اخلاقی و ابتذال علمی/زيباشناسانه اين واژگان محاوره ای سکسی همواره بازنده اند.
بنده هنوز زبان خودم را برای بيان مساله سکسواليتی در زبان فارسی نيافته ام. زبانی که فعلا استفاده می کنم جواب گو نيست. اگر می خواهيد خوب متوجه تناقض های فردی من بشويد سری به قسمت کامنت ها بزنيد و ببينيد که من به خاطر استفاده از اين زبان محاوره اي چه پيشنهادات جالب اما مبتذل اخلاقی به من ميشود. که البته در نوع خودش بسيار قابل بررسی است. بگذريم که با تمام اين ادعا ها بنده از خوانندگان بی نام و نشانی که به من پيشنهاد آميزش جنسی می دهند به خاطر استفاده بی سليقه شان از زبان فارسی دلگير و نارحت هم می شوم.