و اندر فوايد مدرنيته و پول تازه به جيب زدن اینکه در خانواده پدری ما رسم است که هرچه کمتر به هم محل بگذاريد، مدرن تريد. انگار نه انگار که دو نسل قبلمان با صفا و صميميت در رودبار خر سواری می کردند و بعضی از اقوام همچنان هم می کنند. بعد نشسته اند زانوی غم گرفته اند بقل که چرا بچه های ما همه افسردگی دارند؟ خوب بم بم جان يک عمر برای هم چس-کلاس گذاشته ايد و هی مدرن بودن خود را ثابت کرده ايد که الان بچه های آمريکايی، انگليسی، کانادایی، فارس، و ترک عرب تان اصلا حرفی با هم ندارند. دختر عمو/عمه پسر عمو/عمه هايم که از من بزرگترند را که اصلا نمی دانم کجا هستند. هم سن و سال های خودم هم در دو سال اخیر به لطف اورکوت پيام های عاشقانه می فرستمشان که

Oh my….
It’s your birthday, thank god I remembered. Hope to see you soon.
Luv ya

این "سی يو سون"هم برای خودش جوکی است. بعضی هاشان را ده سالی است نديده ام و باقی را هم يک پنج سالی می شود. نه که راهمان به هم دور باشد، نه. بعضی هاشان در همين تورنتوی خودمان هستند. لندنی هامان هم صد سال يک بار همديگر را نمی بينند.
تابستان ها معمولاً دو هفته هم که بود می رفتيم ایران که با هم باشيم. آن هم به مرور زمان به فاک فنا رفت. عموی بزرگم که برای لاغر شدن خام خوار شده بود تئوری جديدی ارائه داد که " من اصلا نمی فهمم در دوران مدرن و آگاهی های علمی مردم چرا در خوردن غذا زياده روی می کنند. این خيلی دهاتی است که آدم چاق باشد." بنده هم از ترس این دهاتی-فوبيای خانواده گرامی این چند سالی که چاق شده ام را از ترسم ایران نرفته ام.
ديروز عيال غر می زد که "این جاکش محمد رضا شاه گند زد به اقتصاد ایران و پول نفت را ريخت در حلقوم این جهان سومی هايی که نود درصد شان بی سواد بودند و هفتاد درصد شان روستا نشين و همه را شيفته فرهنگ مصرفی (به قول داريوش آشوری مصرفدمان) کرد، رفت. حالا در عرض چهل سال مصرفدمان مابعد بحران نفت، امر به تمامی تازه به دوران رسيده های وطنی مشتبه شده که جهان اولی های هستند که از بد روزگار کارشان بيخ ريش يک مشت دهاتی جهان سومی گير کرده است. می گوييد نه، یک نگاه به بيلبورد های تبليغاتی طهران بياندازي.رولکس!!! پشت کوهی های مدرن، کدام کشور جهان سومی ای با دموگرافيک ایران مردمان پايتختش فتیش رولکس دارند؟
خدا آن دلاری هفت تومان را بيامرزد. هر بار که به "کلبه" حقير خانوادگی مان در علمده می رفتيم که بدن لختمان را به دريای خزر بزنيم و خوشحال باشيم که عمو جان و رفقای پولدارشان بالای دريای خزر بدون حجاب به روش مدرن ماهانه کلی رشوه نثار نيروی انتظامی جمهوری اسلامی مازندران می کردند، بحث داغ، بحث اتوبان تهران -شمال بود. آخر قرمساق ها (این کامپيلمان است)، کدام کشور جهان سومی با دموگرافيک ایران دغدغه اش کشيدن اتوبان از وسط کوه است که پايتختيان به یيلاقشان زود تر برسند؟
بگذريم...
خدا پدر مادر این اورکوت را هم بيامرزد که پلی مجازی شده است بين تمام انسان های مدرن. اصلاً گور بابای آزادی های مدنی ما. اگر اورکوت عشقش کشيد از جانب من اجازه دارد تمام اطلاعات شخصی من را در اختيار دولت شريفه ايالات متحده نيز قرار دهد. من شکايتی ندارم. همان که هرزگاهی برای فک فاميل ام "تولد مبارک" می فرستم،کلی احساس زيادی محبت می کنم.
از همه بهتر امروز صبح که شاکی سری به پروفايل برادرم زدم که ببينم چرا جواب "ای ميس يو" ی چند روز پيش ام را نمی دهد ديدم که عين الداداش ته تاقاری ما هم متأهل شده است. برايش پيغام گذاشتم:
What thaa fuck!!