اين سردار رادان اين روز ها که بنده در سانفرانسيسکو به سر می برم شده است جوک ما. اگر سردار رادان هم اينجا بود- در اين شهر که پر از "مردان" و "زنان" چکمه پوش است که معلوم نيست "زن" اند، "مرد" اند، "زن-مرد" اند، ...اند- احتمالاً گه گيجه عجيبی می گرفت.

همه مان تا حالا بايد فهميده باشيم که جناب سردرا رادان يکی از بسيار انسان های شريفی است که روی اين کره خاکی زندگی می کنند و فتيش پا، احتمالاً ساق پا، ران پا و در نهايت چکمه دارند. خوب اين در نوع خودش هيچ اشکالی ندارند .بسياری از ما هستيم که يک شئی، يک عضو بدن، يک نوع آدم خاص را به عنوان سمبل شهوت جنسی در ذهن خودمان می پرستیم. خوب سردار رادان هم يکی از همه ما. منتهی سردارادان از آن دسته از مردان است که "حجابشان همان غيرت شان است" و شرف شان همان بی شرفی شان، که هر "زنی" که چکمه بپوشد خود به خود می شود شئی مورد پرستش ايشان، ايشان حشری می شوند و خوب چشم ندارند ببينيد که باقی خلق الّله هم از ديدن ناموس ايشان حشری شده اند. پس دو کشيده می کوبند در گوش ناموس شان و می گويند "بتمرگ در خانه و از اين به بعد با کفش رو بسته بی پاشنه فقط حق بيرون رفتن داری!"

در خانه هم احتمالاً سر دار رادان يواشکی در اتاق را می بندند و چکمه های مورد نظر را در می آورند، آنها را بو می کنند، با نوک زبانشان چکمه ها را می چشند، با دستانشان آنها را لمس می کنند و .....(مانده ام اينهمه کاريکاتوريست با استعداد چرا هيچکدامشان به عقلشان نرسيده همچين چيزی بکشند).

اما خوب حالا ملت شهيد پرور ايران با اينهمه چکمه که روی دستشان باد کرده است چه کنند؟ با اين وضعيت وخيم اقتصادی که احتمالاً اين چکمه ها (حتی اگر پلاستيکی باشند) احتمالاً پول خورد و خوراک يک ماه يکی از همين زنانی است که با اين پاشنه های بلند بايد بدوند سر کار، کار کنند، شب بيايند خانه شام درست کنند و ...و خوب حالا هم که عشقشان کشيده کمی سکسی باشند، سر دار رادان شق کرده و چکمه ها شان را ممنوع کرده است.

من فکر می کنم که تنها راه از بين بردن اين مشغوليت ذهنی جناب آقای رادن و البته از بين بردن معنی "زن" بودن و "مرد" بودن اين است که اين خانم ها با خيال راحت چکمه هاشان به مردان خانواده هديه دهند تا بالاخره از اين پول های از دست رفته يک استفاده اي بکنند. وقتی سردار داران هم مردان کارمند بانک ملی را ببيند که کت و شلوار و کيف سامسونت به دست دارند تلک و تلک با چکمه های پاشنه بلند به سر کار می روند از خر شيطان پايين می آيند و می روند برای خودشان يک فيکسايشن جديد و يک فتيش بهتر جور می کنند.

اما خودمانيم مردم، چرا خودتان را به کوچه علی چپ می زنيد؟ بنده خدا سردار رادان حق دارد. اين چکمه های چرمی پاشنه بلند که تمام انحنای پا را نشان می دهند و در ضمن پا را طوری نگاه می دارند که ماهيچه های باسن را به سمت عقب می کشاند و ما می مانيم دو لپ باسن قلمبه، سکسی ترين اختراع بشری هستند حالا چه مردان آنها را بپوشند چه زنان:

محمد نگفتنی های نآکس قبلاً يک پست خيلی خوب در باب اين سردار رادان حشری و چکمه ها نوشته بود که اين آهنگ معروف نانسی سيناترا با عنوان "اين کفش ها برای راه رفتن است" را استفاده کرده بود. من برای اينکه در کار ساختار گشايی و کلاً "گشايی" هستم، ورژن "مردانه" اش را از فيلم "چکمه های لوند" خدمتان تقديم کردم.