قطره قطره آب من
در فاصله خطوط شما
می چکد


يک رفيق مسلمان محجبه داشتم که بدون اینکه خودش بداند، لوند ترينِ زنان بود. دخترک خيلی هم با حجب و حيا بود و هرگز به عمرم از او عشوه ای به سبک شتری نديدم. حضور خيلی گستاخی در ميان جمع داشت، آرام و جدی حرف می زد و اگر چرند تحويلش می دادی با پوزخندی قلبت را به درد می آورد. من هرگز متوجه نشدم که این زن چگونه می تواند اینقدر تحريک کننده باشد. چگونه می تواند بدون استفاده از هيچ واژه ای يا حرکتی که دلالت جنسی داشته باشد، اینقدر شهوت بر انگيز باشد. و البته تنها من نبودم که این احساس را نسبت به این خانم داشتم. طبق تحقيقات ام تقريباً تمام اطرافيان نظر مشابه داشتند.
حالا شده است حکايت این نازلی دخت آيدين خودمان. من در قدرت این نثر مانده ام. چگونه می شود که بدون استفاده از هيچ واژه جنسی ای اینقدر جنسناک (آقای آشوری همين ديشب معادل سکسی منسوب نمودند) نوشت؟
متن اخيرش در باب فيدل، خود فيدل را در تخت بيماری جنباند. يک سری سوؤال های رتوريکال برای مخاطب فرضی که می تواند من باشم، تو باشی، و مگر کسی هست که نخواهد آن مخاطب فرضی باشد؟
حالا ما فراجنسيتی هستيم و اگر کسی بگويد نظرتان در مورد "صدای زنانه" چيست فوراً چاقو و تيزی را بر می داريم که :
نفس کش...دعوا داری؟ صدا زنانه ديگه چه صيغه ای يه؟ مگه زن ها صدا می دن که فلان مبارک شما حال کنه؟ نبينم ديگه دنبال صدا زنانه بگردی ها!!"
غرض اینکه اگر ما از این قماش فرا جنسيتی های چاقو کش نبوديم و مثلا به مکتب سيبستان تعلق داشتيم، الان قاعدتاً بايد می گفتيم که این نازلی خانم دختر آقا آيدين عجب صدایِ زنانه ای دارد!!
و من در شگفتم که این صدایِ زنانه از کجای این کلمات بی ربط در می آيد. کامنت دونی این پديده را اگر بخوانيد- متوجه منظور من خواهيد شد.مهم آن نيست که متن می گويد. گاهی آنچه که نمی گويد، گويا ترين است.